مشوق های رمزی

دکتر مژگان سپهری منش

مشوق های رمزی نوع سومی از تقویت کننده های مثبت و آیتم های نمادین هستند که به دلیل این که قابل تعویض بوده و پایدار می باشند ارزشمند هستند. تقویت کننده های رمزی، مشوق های فرضی هستند که یعنی امکانات تقویتی خود را به دلیل ارتباط با تقویت کننده های از پیش تعیین شده کسب می کنند.
پول در دسترس ترین تقویت کننده ی رمزی، به دلیل ارتباطش با خدمات و کالاهای با ارزش که می تواند با آن معاوضه شود در جامعه تبدیل به یک تقویت کننده ی شرطی شده است. سایر رفتارهای روزانه از تقویت کننده های رمزی شامل نمرات خوب و حقوق خوب هستند. تقویت وقتی بیشترین اثر را دارد که تقویت کننده بلافاصله بعد از رفتار بیاید.
مثال: والدین کاویتا می خواهند به عنوان مشوق برای مرتب کردن تختش در صبح از دوچرخه سواری بعد از مدرسه استفاده کنند. وقتی کاویتا صبح تختش را مرتب می کند، والدینش فورا یک برچسب دوچرخه روی تقویم برای امروز قرار می دهند که نشان دهنده ی این است که او می تواند آن روز بعد از ظهر دوچرخه سواری کند.
برچسب یک تقویت کننده ی رمزی است که عملکرد مهم اش ارتباط بین زمان انجام رفتار و تقویت کننده های اصلی می باشد.
تقویت کننده ی رمزی در درمان اختلال وابستگی به مواد هم استفاده می شود. مثلا خودداری از مصرف مواد با کوپن غذا، بنزین و امتیاز خرید مواد جزئی تقویت می شود. سایر تقویت کننده های رمزی شامل برچسب هایی برای افزایش حضور بچه هایی با اضطراب شدید در مدرسه، توجه بیشتر به بچه های اتیسم و کوپن های غذا برای افزایش همکاری بین نوجوانان پسر در یک جو دوستانه است.
در جهان کار و تجارت، یک استفاده ی جدید از تقویت کننده های رمزی، دادن کدهای الکترونیکی به کارمندان برای برآورده کردن عملکرد دوره ای آن ها می باشد. کدها برای بازی های آن لاین استفاده می شدند که در آن ها کارمندان می توانند امتیاز تا حداکثر 50 دلار را کسب کنند تا امتیازاتی از قبیل استراحت کاری به دست آورند. یک شرکت بزرگ گزارش کرد که این مداخله باعث افزایش سود دهی و جمع شدن بیشتر کارگرها شده است.
تقویت کردن فعالیت ها
درگیر شدن در فعالیت های نوع چهارم تقویت گرهای مثبت می باشد. فعالیت هایی که به عنوان تقویت گر برای خیلی ها هستند شامل: خرید، تلویزیون دیدن، موزیک گوش کردن، جستجو در اینترنت، بازی کامپیوتری، پیام گرفتن، بودن با دوستان، تلفنی حرف زدن، دیر خوابیدن و بیرون رفتن برای غذا خوردن است.
تقویت کردن فعالیت ها معمولا خوشایند است. با این حال فعالیت هایی که خود با آن مکررا درگیر است اما لزوما از آن لذت نمی برد، می تواند به عنوان تقویت گری باشد که پایه و اساس اصل پریماک است.
کاج هر وقت که ماشینش را روشن می کند رادیو را هم روشن می کند. با این حال او کمربند ایمنی اش را نمی بندد. فکر می کنید چه می شد اگر کاج فقط وقتی می توانست رادیو را روشن کند که کمربندش بسته باشد؟ احتمال بسیار زیاد کاج شروع به بستن کمربند ایمنی اش می کرد.
45 سال پیش دیوید پریماک کشف کرد که رفتارهای با احتمال و فرکانس انجام زیادتر چه خوشایند باشند یا نباشند می توانند تقویت کننده ای باشند برای رفتارهایی با احتمال انجام کمتر. این قضیه اصل پریماک نامیده شد. در رفتار درمانی، فرکانس انجام یک رفتار به عنوان احتمال انجام آن استفاده می شود. زیرا راحت اندازه گیری می شود. رفتارهای هدف ما غالبا رفتارهایی با احتمال انجام کم تر هستند که یعنی خیلی کم اتفاق می افتند که به همین دلیل نیاز به افزایش فرکانس دارند.
پس فعالیت هایی با احتمال انجام بالا می توانند به عنوان تقویت گر این فعالیت ها استفاده شوند. اگر چه فعالیت هایی با احتمال انجام بالا لازم نیست خوشایند باشند تا نقش تقویت کنندگی داشته باشند ولی اگر برای افراد آزاردهنده باشند، به عنوان تقویت گر عمل نخواهند کرد. علاوه بر این رفتارهایی با احتمال انجام بالا نباید به قدری زیاد و مکرر اتفاق بیفتد که اثربخشی شان در تحریک افراد برای انجام فعالیت های کم احتمال را از دست بدهند.
مثل آشنایی هست که می گوید: مقدار زیادی از یک چیز خوب می تواند بد باشد. با این مشخصات و معیارهای بالا هر رفتار با اختمال بالا می تواند به عنوان تقویت گر رفتاری با احتمال بالینی باشد.
مثال: درگیر کردن بچه های بیش فعال در فعالیت های پرانرژی (یک رفتار پراحتمال در بیش فعال ها) به طور قابل توجهی آرام بودن و توجه آن ها را (رفتاری کم احتمال در بچه های بیش فعال) افزایش داده است. به کارگیری رفتارهای پراحتمال به عنوان تقویت گر به خصوص برای بیمارانی مفید است که شناسایی یا تقویت گرهای بالقوه در آن ها دشوار است. مثل بیماران بستری با اختلالات مرضی روان پزشکی که تقویت گرهای اجتماعی زیاد برای آن ها مفیدتر نیست. اگر رفتارهای روزانه ی آن ها را مشاهده کنیم و رفتارهای عادی ایستادن، بازکردن پنجره، قدم زدن و خوابیدن روی صندلی را می بینیم این رفتارها عادی و معمولی (که اشتباها ممکن است به آن ها برچسب هیچ کاری نکردن بزنند) رفتارهای پراحتمال هستند. پس می توانند به عنوان تقویت گر بر اساس اصل پریماک استفاده شوند.
افزایش اصل تعاملات اجتماعی با اصل پریماک
بی.اچ یک خانم 44 ساله در یک بیمارستان روانی بود که وقتی با سایر بیماران و کارکنان آن جا تعامل می کرد. او با تکان دادن سر یا جواب های یک کلمه ای به سوالات پاسخ می داد. کارکنان آنجا گزارش کردند که آن ها هرگز ندیده اند که او از چیزی لذت ببرد. تقریبا هم ساعات بیداری خود را روی صندلی در اتاق عمومی سپری می کرد. کارکنان بخش تصمیم گرفتند این رفتار پراحتمال او را برای تقویت تعاملات اجتماعی او استفاده کنند که رفتار کم احتمال برای او بود. روان شناس بخش به او اطلاع داد که او فقط وقتی اجازه دارد روی صندلی مورد علاقه اش بنشیند که قبلش با یک بیمار دیگر یا اعضای بیمارستان ارتباط برقرار کند. سر تکان داد یعنی که فهمیده است و در این زمان روان شناس این صحبت ها را با اجازه دادن به او برای نشستن روی صندلی به مدت 30 دقیقه تقویت کرد. روان شناس قضیه را به این شکل برای او شفاف کرد که همین الان با گوش دادن و ارتباط برقرار کردن و این که گفته است موضوع گفته شده را فهمیده است. زمان نشستن بر صندلی خود را به دست آورده است.
در پایان 30 دقیقه اول یکی از کارکنان به خانم بی اچ نزدیک شد و به او پیشنهاد صرف قهوه با هم را داد و همزمان به او یادآوری کرد که او مجبور است 2دقیقه را در ارتباط با دیگران بگذراند تا بتواند روی صندلی بنشیند. بی اچ با بی میلی دعوت را پذیرفت. برای باقی روز یکی از کارکنان به او نزدیک می شد تا بعد از هر 30دقیقه نشستن روی صندلی اش به او پیشنهاد یک تعامل اجتماعی کوچکتر را بدهد و سپس اجازه ی نشستن روی صندلی اش را به او بدهد. هر روزی که می گذشت بی اچ پیشرفت کرد، کارکنان پیشنهادات کمتر و کمتری در صدور نحوه ی تعاملات اجتماعی به او می دادند و خود او را مسئول تصمیم گیری در مورد نحوه ی وقت گذراندن اش با بقیه می کردند و می توانست از موارد اولیه هم استفاده کند. در روز دوازدهم او بعد از 30 دقیقه از روی صندلی اش بلند می شد بدون این که مجبور باشد توسط کارکنان تحریک شود. طی سه هفته زمان بیشتری را با دیگران می گذراند و کمتر از 30 دقیقه روی صندلی می نشست. مثلا با یک بیمار خاص دومینو بازی می کرد و اوایل به معنی این که زمان لازم برای تعامل اجتماعی تمام می شد وسط بازی بلند می شد تا روی صندلی اش بنشیند. بعد از یک مدت یک بازی را کامل تمام می کرد که بیش از 30 دقیقه وقت می برد. اواخر خانم بی اچ بیشترین ساعات روز را در ضیافت های اجتماعی می گذراند.
در استفاده از اصل پریماک برای افزایش رفتارهای اجتماعی بی اچ کارکنان بخش فرض کرده بودند که او از نشستن روی صندلی اش لذت می برد. تمام چیزی که آن ها می دانستند این بود که روی صندلی نشستن پراحتمال تر از وقوع تعاملات اجتماعی بود.
از روی افزایش مشاهده شده در رفتارهای اجتماعی بی اچ این طور به نظر می رسید که نشستن روی صندلی یک تقویت گر بوده است.
کاربرد اصل پریماک
به آسانی می توانید ببینید که اصل پریماک چقدر خوب عمل می کند وقتی که از آن برای تقویت یکی از رفتارهای کم احتمال خودتان استفاده کنید. رفتاری را انتخاب کنید که شما باید حداقل روزی یکبار انجام دهید ولی به ندرت آن را انجام می دهید خیلی از مردم ممکن است شستن ظرف ها بلافاصله بعد از غذا را انتخاب کنند.
به مدت یک هفته یادداشت کنید که تعداد دفعاتی که روزانه این فعالیت را انجام می دهید چند بار است که یک مقدار پایه داشته باشید. سپس یک لیست از رفتارهای پر احتمال روتین خود تهیه کنید. رفتارهایی که حداقل روزی یک بار بدون وقفه انجام می دهید.
مثلا "درس گرفتن، اصلاح کردن، آرایش کردن، شانه زدن، صبحانه خوردن، چک ایمیل" مجبور نیستید که رفتارهای روتین لذت بخش را انتخاب کنید.
یکی از این رفتارهای پر احتمال را به عنوان تقویت گر انتخاب کنید. این رفتار باید طوری باشد که از نظر زمانی بعد از رفتار کم احتمال اتفاق بیفتد. مثلاً اگر رفتار کم احتمال شما مرتب کردن تخت قبل از ترک خانه در صبح است، رفتار پر احتمال باید هر رفتاری باشد که بعد از ترک خانه اتفاق می افتد مثل رادیو گوش دادن در ماشین یا قهوه بیرون خوردن بعد از یادداشت یک هفته ای و بدست آوردن یک مقدار پایه، پریماک را با این روش اجرا کنید: رفتار پر احتمال را فقط وقتی انجام دهید که رفتار کم احتمال را انجام داده باشید روزانه دفعات انجام رفتار کم احتمال را هم چنان یادداشت کنید به مدت یک هفته در پایان هفته، تعداد انجام رفتار کم احتمال پایه را با تعداد آن بعد از اجرای اصل پریماک مقایسه کنید آیا متوجه افزایش شدید؟
سایر فعالیت های تقویتی بالقوه مرتبط با اهداف زندگی فرد شامل دوباره قرار گذاشتن با بقیه یا پیدا کردن سرگرمی های جدید همچنین بررسی شدند.
شناسایی تقویت گرها
تقویت گرها وقتی بیشترین اثر را دارند که برای هر بیمار مجزا باشند. تقویت گرهای بالقوه ابتدا شناسایی می شوند و سپس آزمایش می شوند تا ببینیم به راستی باعث افزایش رفتار هدف می شوند یا نه.
رفتار درمان ها روش های متنوعی برای شناسایی تقویت گرهای بالقوه استفاده می کنند.
شامل: پرسش مستقیم از بیمار، انتخاب از میان تقویت گری های کلی، و مشاهده ی رفتاری روتین بیمار.
پرسش از بیمار: راحت ترین و پر استفاده ترین روش، یافتن تقویت گرهاست. درمان گر ممکن است با یک سوال کلی شروع کند. (مثل چه چیزهایی را لذت بخش یا رضایت بخش می دانید؟) پس سوالات ممکن است اختصاصی تر شوند و درباره ی دسته بندی های باریک تر تقویت گرها سوال شود (مثل: عصرها دوست داری چیکار کنی؟ یا اگر پول اضافه داشتی باهاش چی می خریدی)؟
این روش پرسش مستقیم محدودیت هایی هم دارد. برای بیماران با توانایی های ذهنی و کلامی شدیداً محدود عمل نمی کند. همین طور بیماران افسرده اغلب نمی توانند به تقویت کننده ها فکر کنند چون هیچ چیز برای آنها ارزشمند یا خوشایند نیست. در این موارد می توان از افرادی که بیمار را می شناسند کمک گرفت.
بیماران را در معرض تقویت گرهای کلی قرار دادن
اتفاقاتی که برای افراد زیادی تقویت کننده هستند را تقویت گرهای کلی (عمومی) می نامیم. مثال های رایج شامل غذا –پول–توجه اجتماعی.
این تقویت گرهای عمومی بسته به ویژگی های دوموگرافیک (آماری) بیماران متفاوت است مثل سن –جنس و پیشینه ی فرهنگی.
مثلاً غذا برای اکثریت مردم یک تقویت گر عمومی است.
تعداد دفعات نزدیک شدن این افراد به وسایل داخل اتاق ترجیح های تقویت کننده ی آنها را نشان می دهد برای این که ببینیم این وسائل ترجیح داده شده می تواند به عنوان تقویت گر استفاده شود به شکل تمرینی آزمایش می شوند تا مشاهده شود که باعث افزایش رفتارهای هدف (کم احتمال) بشوند.
رفتار درمان گرها لیست های استاندارد شده ای از تقویت گرهای عمومی را تهیه کرده اند.
برای بالغین، برنامه ریزی تقویت، یک پرسش نامه ی خود سنجی واضح و مستقیم است که تقویت گرهای عمومی رایج (تماشای تلویزیون، خرید، حل مشکلات) را لیست کرده است بیماران به درجه لذتی که از هر فعالیتی می برند نمره می دهند، از هرگز تا خیلی زیاد (مقیاس 5 نمره ای ) در لیست وقایع خوشایند، بیماران فهرست وسیعی از رفتارها را بر اساس دو سوال درجه بندی می کنند.
1- چند وقت یک بار آن را انجام می دهند (فرکانس وقوع) 2- مقدار لذتی و خوشی که با انجام آن تجربه می کنند.
شناسایی تقویت گرهای بالقوه ی خودتان
قبل از این، لیستی از تقویت گرهای بالقوه ی خود را درست کردید. با استفاده از دو روش شناسایی تقویت گرهای بالقوه که الان آموختید حالا می توانید لیست کامل تری گردی آوری کنید.
قسمت اول پاداش مستقیم: همان طور که به سوالات زیر پاسخ می دهید، لیست تقویت کننده های بالقوه استخراج شده از سوالات را تهیه کنید. بعضی سوالات مستقیما تقویت گرها را شناسایی می کنند و بعضی دیگر طراحی شده اند که به قسمت هایی از زندگی تان اشاره کنند که ممکن است تقویت گرهای بالقوه یافت شوند.
1- دوست دارید چه چیز هایی بخرید یا استفاده کنید؟( مثلا چه غذایی)
2- به عنوان هدیه چه چیزی دوست دارید؟
3- در تبلیغات، فروشگاه ها یا کاتالوگ ها چه چیزهایی توجه شما را جلب می کند؟
4- از چه فعالیت هایی لذت می برید؟
5- در اوقات فراغت تان دوست دارید چکار کنید؟
6- دوست دارید در کارتان بیشتر چه چیزی انجام دهید؟
7- شما یک لیست بیرون رفتن مفرح یا یک شب در خانه ماندن خوب یا یک آخر هفته خوب یا یک تعطیلات خوب را چطور در نظر دارید؟
8- چه دست آوردهایی به شما رضایت خاطر می دهد؟
9- وقتی شاد، سرزنده، مفید یا مهم باشید چه کارهایی می کنید؟
10-چه نوع فعالیت های اجتماعی را دوست دارید، به چه نوع از آنها می روید؟
11-دوست دارید بقیه آدم ها برای شما چه کار کنند یا به شما چه بگویند؟
12-وقتی انجام چیزی را به خوبی تمام می کنید دوست دارید چه اتفاقی بیفتد؟
شناسایی فعالیت های خوشایند
فعالیت های زیر تقویت گرهای بالقوه هستند. هر کدام را دو نمره بدهید.
در ابتدا این سوال را جواب دهید که طی 30 روز قبل چند بار در این فعالیت شرکت کرده ام و با این مقیاس ها نمره بدهید:
1نمره، هرگز
2نمره، گاهی (1-6بار)
3نمره اغلب ( بالای 7 بار)
نمره را در ستون برگه بنویسید.
بعد از نمره دهی به 50 فعالیت، هرکدام را دوباره بخوانید و با مقیاس های زیر جواب دهید.
طی ماه قبل این فعالیت چه قدر لذت بخش، خوشایند یا رضایت بخش بوده است.
1 نمره، خوشایند نبود. (ناخوشایند بود یا هیچ احساسی نداشت)
2نمره، تا حدی خوشایند بود (خوشایندی خفیف یا متوسط)
3 نمره، خیلی خوشایند بود (شدیدا و قویا خوشایند)
نمره ی این بخش را هم در ستون رضایت بخشی بنویسید.
اگر طی ماه قبل بیش از یک بار در فعالیتی شرکت کرده اید میزان رضایت بخشی متوسط را بگویید. اگر اصلا در فعالیتی شرکت نکرده اید، فکر کنید اگر شرکت می کردید چقدر برایتان خوشایند می بود.
حالا که 2بار هر فعالیتی را نمره دهی کردید، نمره تعداد در رضایت بخشی را هم ضرب کنید. برای هر فعالیت در ستون تعداد ضربدر رضایت بنویسید.
نمره های بالاتر یعنی تعداد دفعات انجام بیشتر در رضایت بخشی بالاتر و استدلال این که رفتار تقویت گر باشند بیشتر است و حالا فعالیت هایی با بالاترین نمره را به لیست تقویت گرهای بالقوه خود بیافزایید، لیستی که در بخش یک درست کرده بودید موارد مشابه را حذف کنید. به خاطر داشته باشید که یک فعالیت تنها وقتی یک تقویت گر واقعی خواهد بود که رفتاری که قبل از آن هست را افزایش دهد.
مشاهده ی رفتارهای روتین بیمار
روش سوم شناسایی تقویت گرها مشاهده ی بیماران در محیط طبیعی آن ها و توجه به رفتارهایی است که بیش از همه انجام داده و وقت صرف آن می کنند. این رفتارهای پر احتمال می توانند طبق اصل پریماک به عنوان فعالیت های تقویت کننده عمل کنند.
جایگزینی برای شناسایی تقویت کننده ها
گاهی شناسایی تقویت گرهای بالقوه دشوار است، مخصوصا آن هایی که کارکردی هستند. در این موارد، رفتار درمان گرها تقویت گرهای عمومی که مناسب ویژگی های دموگرافیک بیمار به خصوص باشند را انتخاب می کنند. هم چنین امکانش هست که با مطالب ارزشمند یک تقویت گر عمومی برای یک بیمار، یک تقویت گر برایش بسازیم.
با نمونه برداری از تقویت گرها، ابتدا به بیماران یک تقویت گر عمومی به شکل غیر مشروط عرضه می شود یعنی مجبور نیستند برای به دست آوردنش کاری کنند.

منبع
Contemprorary behavioral. Micheal spiegler

1399
خرداد
7
چهارشنبه 7 خرداد 1399
2020
May
27

Add new comment

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • Web page addresses and e-mail addresses turn into links automatically.
  • Lines and paragraphs break automatically.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.