مفاهیم انتزاعی

آرزو رضایی
بحث آموزش مفاهیم انتزاعی را تا تشابهات و تمثیلات دنبال کردیم. برای آموزش تشبیهات و تمثیلات ابتدا باید مطمئن شویم که کودک مفهوم تشابه و تضاد را به صورت عینی کاملا" درک کرده باشد. برای اطمینان از این موضوع به آزمون دانسته های کودک در این زمینه می پردازیم.
انواع تمرینات ساده از آسان به دشوار برای ما مفید خواهند بود. از جمله جدا کردن اشیا، اشکال و کارت های همسان (طبقه بندی بر اساس رنگ، شکل، اندازه،کاربرد و...) و طبقه بندی بر اساس شباهت های عینی و انتزاعی ( مثال میوه هایی که ترش هستند، حیواناتی که علف می خورند، لباس های زمستانی و...) اگر در هر کدام از این موارد کودک مشکلی داشت باید در برنامه آموزشی پیش نیاز برای مفاهیم انتزاعی و از جمله تشبیهات قرار بگیرد.
تمرینات دیگر هم شامل خط کشیدن دور اشکال مشابه تا تبیین دلیل تشابه می شود. یعنی اگر کودک دور یک سری اشکال و علائم خاص خط کشید بتواند بیان کند که چرا آن ها شبیه هم هستند و وجه تشابه آن کدام است. این تبیین کردن به همراه یک سری از آیتم های گفتاری از جمله استدلال کردن و مخصوصا" استدلال منطقی، توضیح در مورد اشیا، حیوانات، وسایل، اتفاقات و حدس زدن موارد بر اساس توضیحات ما که قبلا" در آموزش گفتار به آن ها پرداختیم پایه و اساس درک انتزاعی کودک را تشکیل خواهند داد. کودک باید بتواند در ذهن خود آن ها را سازماندهی کرده و بر اساس آن ها نتیجه گیری کند. پس هر نکته و آموزشی که او را در این راه یاری رساند باید به دقت مورد توجه قرار گیرد. در مرحله ی بعد کودک باید بتواند بین 3 تا 5 کلمه ارائه شده موارد مشابه را شناسایی کند. به طور مثال (سیب، گربه، توپ، پرتقال) چه چیزهایی مثل هم هستند؟ چرا؟ کودک باید بتواند بگوید سیب و پرتقال چون هر دو میوه هستند و خوردنی اند.
کم کم این موارد دشوارتر شده تا جایی که کودک بتواند شباهت بین دو کلمه را بیان کند مثلا" شباهت بین کفش و جوراب یا کتاب و دفتر. این فرآیند آموزشی باید برای بیان تفاوت ها و تضادها هم طی شود و کودک بتواند در تبیین تفاوت بین دو مورد نیز به حد مورد انتظار برسد.
اکنون کودک می تواند در زمینه ی تشبیهات آموزش ببیند. از این پس کار را با ارائه تشبیهات ساده دنبال می کنیم. می توانیم یک سری از موارد پر تکرار و کاربردی تر را لیست کنیم. برای مثال (مثل گله، مثل خرگوشه، مثل ماهه، مثل ساعته و...)
سپس از طریق داستان های ساده و کوتاه کاربرد این تشابهات را برای کودک توضیح می دهیم. یکی بود یکی نبود یه دختری بود به اسم مریم. مریم هر روز موهاشو شونه می کرد، دست و صورتشو می شست، به موقع حمام می رفت و... مامانش می گفت مریم مثل گله. چرا مامان می گفت مریم مثل گله، چون اون خیلی تمیز و خوشبو بود. مثل گل ها که تمیز و خوشبو هستند. با تغییر مضمون داستان و شخصیت داستان درک کودک از این تشبیه را می آزماییم. اگر کودک در موارد مشابه توانست معنا و مفهوم تشبیه را بیان کند مورد دیگری را وارد برنامه آموزشی می کنیم. مثل خرگوشه یا...
چیزی که در آموزش این مفاهیم مهم است این است که کودک پس از 3 الی 4 مورد که ما در درک علت کاربرد یک مفهوم به او کمک کردیم بتواند خودش با توجه به متن قصه و ماهیت تشبیه به کار برده شده موارد بعد را حدس بزند. فرض کنید ما مواردی چون تشبیه مثل گله، مثل خرگوشه، مثل ماهه، مثل ساعته را کار کردیم و کودک تعمیم داد.
اکنون توی داستان بعدی یک تشبیه کاملا" جدید به کار می بریم (مثل فیله) حالا از کودک می خواهیم علت آن را بیان کند. کودک باید با توجه به شباهت های قبلی خودش بفهمد که چرا ما کسی را شبیه فیل توصیف کردیم. اگر کودک نتوانست آن را حدس بزند باید با اشارات کلامی او را راهنمایی کنیم. مثلا" به جنبه های بزرگی آن اشاره کنیم. تا چند مورد ممکن است کودک نتواند به صفت مورد نظر اشاره کند اما طبیعتا" پس از تکرار موارد متعدد یاد می گیرد که با توجه به بافت و زمینه جمله و داستان تشبیه مورد نظر را حدس بزند. مسلما" مدت ها طول خواهد کشید تا کودک یک تشبیه را در مکالمات روزمره درک کند اما این تمرینات باعث می شود که کودک کم کم به معنای جنبی در گفتار توجه کند. در مراحل بعد باید کودک را تشویق به استفاده از تشبیهات در گفتار خود بنماییم. زیرا استفاده از تشبیهات هر چند ساده در گفتار برای کودک جنبه تمرینی برای بهتر درک کردن شنیده ها و توجه به معنای عمقی و غیر ظاهری مطالب دارد. برای این منظور ایجاد موقعیت و پرسش و پاسخ را مد نظر قرار می دهیم. مثلا" کاری را از کودک می خواهیم که انجام دهد پس از اینکه کارش را انجام داد از او می پرسیم چطوری کارت را انجام دادی؟ آهسته یا تند؟ وقتی که جواب داد می پرسیم تو مثل چی کارت را انجام دادی؟ او را هدایت می کنیم تا اگر کارش را تند انجام داده بگوید مثل خرگوش تند یا مثل لاک پشت آهسته. برای کاربرد اصطلاحات و تشبیهات او را تشویق می کنیم.
اصطلاحات و ضرب المثل ها کمی پیچیده تر از تشبیه ها هستند. اصطلاحاتی هستند که ما در محاورات روزمره زیاد به کار می بریم. مثل سر زدن (دیدار)، سردرگم، سر به هوا، دست از سر کسی برداشتن، دست به سر کردن، دست انداختن و...
گاهی لازم است موارد پرتکرار را به کودک بیاموزیم تا در مکالمات و ارتباطات روزمره دچار مشکل نشود اما باید توجه داشته باشیم که کودک در چه مرحله از درک مفاهیم انتزاعی است و چیزی که آموزش می دهیم فعلا" برایش کاربرد دارد یا خیر. معمولا" کودکانی که وارد مدرسه می شوند نیاز بیشتری به این آموزش دارند. مخصوصا" که در کتاب دوم ابتدایی با ضرب المثل، اصطلاحات و نتیجه گیری از حکایات مواجه می شوند.
گاهی با کودکانی مواجه می شویم که حتی یک سری کلمات را در برخی متون و داستان ها درک نمی کنند. مثلا" کلمه اثر، تصمیم، مشورت و... هر کدام از این کلمات باید با توجه به موارد متعدد کاربرد و زمینه های مختلف کاربرد آن به وسیله ی مصداق های عینی و سپس انتزاعی مفهوم سازی شوند و بعد اصطلاحات مربوط به آن کار شوند.
برای آموزش درک اصطلاحات مثلا" دردسر درست کردن" ابتدا در قالب یک داستان کوتاه اصطلاح را به کار برده و به کودک معرفی می کنیم. بعد به وسیله ی پرسش فهم کودک از آن اصطلاح را می سنجیم و او را با چالش مواجه می کنیم. اگر کودک به سر درد یا چیزی شبیه به آن اشاره کرد متوجه می شویم که کودک بین مضمون داستان و اصطلاح ارتباطی برقرار نکرده پس معنی آن را برایش توضیح می دهیم و خاطرنشان می کنیم که برخی از کلمه ها و حرف ها معنی دیگری می دهند و در زمینه های مشابه به کار می روند. سپس چند داستان متفاوت دیگر برای کودک مطرح می کنیم و ماجرا و خاطره ای که به آن اصطلاح مربوط می شود. و باز از کودک سؤال می کنیم اصطلاح تو درد سر افتادن یا دردسر درست کردن یعنی چه؟
باز هم به یاد داشته باشیم که فرایند آموزشی ما باید به آن جایی منتهی شود که کاوشگری کودک در معنای اصطلاحات و مواردی که کار می کنیم با سطح درک و توانمندی او در تولید گفتار هماهنگ و برایش کاربردی باشد. یعنی کودک باید بتواند در موارد بعدی تلاش کند بین اصطلاح و مضمون داستان رابطه برقرار کند.
ضرب المثل ها نیز باید در متن داستان و به همین شکل کار شوند پس از چند مورد کودک باید بتواند برای داستانی که تعریف می کنید ضرب المثل مناسب را انتخاب کند. صرف نظر از ضرورت کاربرد اصطلاحات و ضرب المثل ها در تولید گفتار که چندان ضروری به نظر نمی رسد اما درک آن ها به وسیله ی کودکان اتیستیک در محاورات رایج و معمول یک امر بدیهی است. بنابراین تمرینات را بیشتر روی درک آن ها متمرکز می کنیم اما آزمون کاربرد آن ها به ارزیابی میزان درک کودک کمک می کند. در شماره های آینده به جنبه های دیگری از درک مفاهیم انتزاعی می پردازیم.

1399
شهریور
17
دوشنبه 17 شهريور 1399
2020
September
7

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
سوال امنیتی
سوال زیر برای جلوگیری ارسال اسپم می باشد، لطفا به آن پاسخ دهید. با تشکر
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.