آموزش هیجانات و احساسات

آرزو رضایی

در مبحث قبل به آموزش کنترل هیجانات و احساسات پرداختیم. موضوعی که برای بسیاری از کودکان با نیازهای خاص و کودکان اتیستیک بسیار چالش بر انگیز است. در کنار روش های شناختی که ذکر شد برخی از متخصصین بر این باورند که بعضی از تمرینات فیزیکی و حرکتی و محدودیت های رفتاری هم می توانند به کنترل هیجانات و احساسات در این کودکان کمک کنند بالاخص برای کودکان اتیستیک با عملکرد پایین تر که نمی توانیم از روش های مبتنی بر فعالیت ذهنی سطح بالاتر مثل تفکر، استدلال و ... استفاده کنیم، مفید خواهد بود. این تمرینات می توانند به تقویت سیستم بازداری در مغز کمک کرده و با افزایش خود کنترلی در کودک به تسلط بیشتر بر هیجانات و احساسات بینجامد نمونه هایی که ذکر می شوند مبتنی بر تجارب شخصی ما در طی سالها کار با کودکان مبتلا به اتیسم بوده و می تواند الگویی برای طراحی سایر تمرینات متناسب با کودکان مختلف ارایه دهد.
در گام نخست بهتر است سطح و دامنه رفتارهای هیجانی کودک را بشناسیم. این کار در موقعیت هایی که کودک بیشتر دچار هیجان زدگی می شود مثل جشن ها، بازی های گروهی، محرومیت ها، تنش های ایجاد شده روزمره ... ممکن است. معمولا بازی های کودک می تواند به راحتی یک الگوی هیجانی از وی به ما ارایه دهد مخصوصا اگر در گروه های دو، سه و پنج نفره انجام شود منظور از سطح و دامنه هیجان، همان آستانه ای است که کودک کنترل هیجانی خود را از دست می دهد، مدت زمانی که تحت تاثیر هیجان ایجاد شده است و نیز شدت واکنش او به بر انگیختگی موجود. پس تمرینات ما متناسب با این شناخت برنامه ریزی می شوند. نکته حائز اهمیت دیگر این است که همیشه سعی کنیم این تمرینات را در شکل بازی های مرسوم یا جدید ولی به صورت جذاب و سرگرم کننده طرح ریزی کنیم تا از ایجاد مقاومت در برابر انجام آنها جلوگیری کرده و نیز تاثیر بهتری داشته باشند. یک مثال ساده و یک تمرین خوب، بازی چرخیدن به دور صندلی ها با صدای موزیک و نشستن با قطع موزیک است که به صورت گروهی برگزار می شود.
در این بازی می توانیم به راحتی به کودک بیاموزیم که هیجانات خود را به صورت مناسب بروز داده و آنها را تحت کنترل خود در آورد. در این بازی کودکان به دلیل رقابت با یکدیگر بر سر تصاحب صندلی ها، تحرک زیاد، شنیدن صدای موسیقی و دیدن هیجانات سایر کودکان معمولا دچار برانگیختگی هیجانی می شوند. هر بار که با فواصل معین موزیک قطع و وصل می شود، کودک به صورت ارادی حرکات بدنی خود را شروع یا بازداری می کند و هر گاه نتواند یک صندلی را تصاحب کند یا جلوتر از دیگران بدود یک احساس ناکامی کوچک و یک محدودیت فوری را تجربه کرده و می آموزد که باید در رفتارهای بعدی خود تغییر ایجاد کند. بنابراین با یک بازی ساده می توانیم به اهداف زیادی در جهت خود کنترلی دست یابیم. این بازی را به طرق مختلف انجام می دهیم. چرا که تکرار بازی تبدیل به عادت می شود و فرصت تعمیم دهی را نیز از کودک می گیرد. سپس می توانیم هر بار مضمون ومحتوای بازی را تغییر دهیم: مثل جمع کردن توپ ها یا کارت ها یا اشیای دیگر همراه با موزیک، مسابقه پریدن یا دویدن و .. همراه با پخش موزیک یا شنیدن صدای یک ساز یا ضربه های متوالی و... یک تمرین دیگر در این زمینه، بازی " درخت شو " است. کودک باید در بحبوحه ی انجام یک فعالیت هیجان برانگیز شدید و با یک علامت خاص مثل یک درخت بی حرکت بماند. نخست باید تعدادی از فعالیت هایی که سطح هیجانی کوک را افزایش می دهد شناسایی کنیم. مثلا کودکی که علایمی از بی قراری و بیش فعالی دارد و مداوم در حال تحرک است، می تواند با تمرکز بر کلمات شنیده شده در حین بازی یا فعالیت های پرهیجان، خود کنترلی را تمرین کند. معمولا خودمان هم باید وارد بازی ها شده و هدف را به صورت کاملا عملی به او نشان دهیم. مثلا کودک را درگیر توپ بازی، پریدن، دویدن، بادکنک بازی و ... می کنیم و با شنیدن کلمه ی رمزی که توافق کرده ایم از بازی دست کشیده ومثل یک درخت بی حرکت بایستد و با شنیدن کلمه ی دیگر رمز دوباره فعالیت خود را از سر بگیرد. ترتیب گفتن کلمات رمز باز دارنده و اجازه دهنده و فواصل زمانی بین کلمات باید غیر قابل پیش بینی و متفاوت باشند و همیشه به خاطر داشته باشیم که بازی را باید با مراحل ساده تر، کوتاه تر و آسان تر شروع کرده و اندک اندک به تعداد مراحل و کلمات رمز و موقعیت های مربوط به آن ها بیفزاییم.
یک تمرین و بازی دیگر انجام دستورات به صورت برعکس است. البته در نظر داشته باشیم که کودک در درک و انجام دستورات مشکلی نداشته باشد، مفهوم برعکس را درک کند و متوجه شود که فقط در شرایط مورد توافق بازی، اجازه انجام برعکس دستورات را دارد. با انجام دستورات ساده یک مرحله ای به صورت برعکس بازی را شروع کرده و با پیچیده کردن و افزودن به مراحل و تعداد دستورات آن را ادامه می دهیم. این بازی هم می تواند با دستورات رمزی، نماد های عددی و اسامی و... پیچیده تر شده و تمرینات متنوعی در راستای تقویت سیستم بازداری در اختیار ما قرار دهد.
هر بار که کودک به صورت ارادی و لذت بخش از انجام یک دستور خود داری می کند و مدت زمانی را صرف ترجمه رمز و دستور در ذهن خود می نماید، به صورت ناخود آگاه تسلط بر حرکات و خواسته های خود را تمرین می کند. به طور کلی هر فعالیت لذت بخش و مورد علاقه کودک هم می تواند بستر مناسبی برای این گونه تمرینات فراهم نماید مثلا هنگامی که کودک به یک خوراکی خاص، شی خاص، فعالیت خاص و ... علاقه زیادی دارد می توان با تمرین خویشتنداری و به تعویق انداختن زمان یا میزان دسترسی به آن، ایجاد محدودیت ها و مقرراتی از آن موقعیت یک هدف تمرینی ساخت. برای مثال تکه ای از خوراکی مورد علاقه کودک (یا اسباب بازی مورد علاقه اش) را روبروی کودک قرار داده و در کنار آن یک فعالیت نه چندان ناخوشایند یا ناخوشایند را ارائه می دهیم (مثل رنگ کردن یک شکل یا ...) اگر کودک درک مناسبی دارد موقعیت را برایش توضیح می دهیم. تو می توانی این خوراکی را بخوری. اما اگر بعد از رنگ کردن این شکل آن را بخوری یکی دیگرهم می گیری. واضح است که چنین تمریناتی برای تمام کودکان به این شکل مناسب نیست و برای کودکان با زمینه های فزون کنشی و اختلالات رفتاری شدیدتر مجبوریم که محدودیت هایی ایجاد کنیم تا فقط پس از انجام فعالیت شرطی به جایزه دسترسی پیدا کنند. هر چند که ممکن است این امر به خواست کودک و ارادی نباشد اما به دلیل بالا بردن ظرفیت تحمل کودک و ایجاد تاخیر در رسیدن به خواسته اش تاثیر مثبت خود را خواهد داشت. فقط باید همیشه در نظر داشته باشیم که در تمرینات ارائه شده عزت نفس کودک حفظ شده و همه ی برنامه ها به صورت بازی طراحی شوند و حتی الامکان خودمان هم یک طرف بازی باشیم و نه فقط در نقش امر کننده و دستور دهنده. اگر هدف ما ایجاد خود کنترلی و تناسب تظاهرات هیجانی کودک است باید همیشه به این نکات مهم توجه داشته باشیم. نقش مربی یا والدین باید مثل یک شریک و تسهیل کننده در بازی باشد چرا که کودکان از اعمال و حرکات عینی ما به صورت ناخودآگاه بسیار می آموزند همچنین اگر دستور دهنده و امرکننده باشیم ممکن است کودک برای رسیدن به هدف اوامر را اجرا کند اما تاثیری در ایجاد خود کنترلی نخواهد داشت زیرا یک نوع مقاومت ناخودآگاه در وجودش شکل خواهد گرفت و در شرایط غیر اجباری رفتارهای مرتبط با آن را بازداری نخواهد کرد. از جمله دیگر موقعیت های ایجاد هیجانات غیر قابل کنترل در کودکان اتیستیک بهم ریختن ترتیب انجام کارها، چیدمان وسایل و برهم خوردن نظم موجود در محیط پیرامون است. بسیاری از این کودکان تابع یک سری قوانین نظم ها و تکرارهای خود ساخته در زندگی روزمره هستند که در بسیاری از موارد با برهم خوردن آنها دچار آشوب و عدم کنترل هیجان می شوند. گاهی می توانیم با یک برنامه ریزی مناسب از همین موقعیت های مشکل افرین در راستای ایجاد کنترل و در اختیار گرفتن واکنش های هیجانی استفاده کنیم به شرط آنکه کودک یاد بگیرد و بتواند خودش در مورد این تغییرات، تصمیم گیری و دخالت داشته باشد. ما می توانیم با در نظر گرفتن پاداش هایی برای ایجاد هر تغییر به او کمک کنیم که به صورت آگاهانه انتخاب کند برای مثال در مورد چیدمان وسایل اتاق یا کلاس تعدادی پاداش در نظر گرفته می شود و هر کدام از ما به نوبت فرصت داریم که ایجاد تغییرات را بر عهده گرفته و به پاداش دست یابیم. همچنین در انجام برنامه های روزانه کودک ابتدا برنامه ها را به صورت نوشتاری (در صورتی که کودک می تواند بخواند) یا تصویری در آورده و کودک می تواند هر روز در قبال تغییراتی که ایجاد می کند به جوایزی دست یابد به طور کلی فعالیت هایی که برای کودک بار هیجانی مثبت یا منفی دارند می توانند موقعیتی ایجاد کنند که کودک به صورت آگاهانه و انتخابی و با حفظ عزت نفس خود کنترل هیجانات و احساسات را تمرین کند و در ایجاد علاقه کاهش تنش و استرس و افزایش قدرت کنترل و تصمیم گیری، تاثیر به سزایی خواهد داشت.

1400
مرداد
18
دوشنبه 18 مرداد 1400
2021
August
9

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
سوال امنیتی
سوال زیر برای جلوگیری ارسال اسپم می باشد، لطفا به آن پاسخ دهید. با تشکر
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.